تفصیلی در باب دستاورد - http://daaneshmand.wordpress.com/2014...
Oct 7, 2014
from
خیلی به این فکر میکنم که اگر تحت جو از ایران نرفته بودم و در آن شرکت سر تخت طاووس به آن کار حمالی با ساعتی سه و پانصد ادامه میدادم و از دانشگاه تهران انصراف نمیدادم و میماندم تا مدرکش را بگیرم چه میشد؟ الان کجا نشسته بودم اگر پذیرش برایم نمیامد یا اصلا خودم مدرک و دفتر دستک نمیفرستادم این کشور آن کشور که بروم؟ خیلی فکر میکنم که کجا بودم. شاید مادر دو تا بچه بودم؟ شاید ازدواج کرده بودم و طلاق گرفته بودم و دو بار زندگی عوض کرده بودم. شاید مشغول دلالی بودم؟ لابد هیچ وقت هم به آن هم کلاسی بسیار زیبایم چیزی نمیگفتم. نه سال پیش، وقتی فهمیدم شیش ماه دیگر میروم و از آن زندگی کنده میشوم و آن همکلاسی را ممکن است دیگرنبینم، دیدم چیزی برای از دست دادن یا خجالتی برای کشیدن ندارم. به امیر گفتم از تو خوشم میاید. این عین جملاتی بود که گفتم. دقیقا یادم است اینها را در پیتزا پنتری میدان شعاع گفتم. گفتم آیا مجردی؟ و وقتی گفت فعلا بله، گفتم بلی یا خیر، من از تو خوشم میاید. مابین حرفها گفتم این پنج شنبه جمعه با برادرم و دوست دخترش و یک سری دوستهایشان میرویم شمال، میرویم نمارستاق کوهنوری و چادر میزنیم....
- طـیــّب