نقدی بر قانون مجازات اسلامی (1) پیامدهای ورود فقه «گناه» محور به قانون نگاری http://news.gooya.com/politic...
ورود فقها با فقه «گناه» محور به نظام حقوقی کشور و تدوین قانون مجازات؛ پیامدهای ویرانگری برای جامعه ایران داشته است. تعریف مغشوش فقها از «گناه» و یا «معصیت» نیز به نوبه خود به اغتشاش مفهومی عجیبی در سه دسته مجازات های فقهی موسوم به «قصاص»، «حد» و «تعزیر» منجر شده است. حتی افزون بر تعزیرات «شرعی»، نوع دیگری از تنبیه به نام تعزیرات «حکومتی» نیز بر شهروندان ایرانی تحمیل گردیده است. بر اساس «تعزیرات حکومتی» ادعایی، شهروندان برای انجام آن دسته از «محرمات» که در شرع برای آن ها «حد» تعیین نشده است، باید «تعزیر» شوند. در این گونه تعزیر فرقی نمی کند محرمات از «گناهان کبیره» باشد و یا از «گناهان صغیره»! در این نوشتار درباره «گناه» در قرآن و بدفهمی هایی که به باور نگارنده به تدوین مجازات های ضد قرآن در «قانون مجازات اسلامی» منجر شده است بر اساس آیات قرآن بحث چکیده ای ارائه ای می شود. سپس درباره قانون مجازات اسلامی برای مواردی چون سرقت، زنا، لواط، تهمت، و شراب خواری مطالبی ارائه می شود. در اولین فرصت بحث تفصیلی برخی از مطالب ارائه شده در این مقاله و قسمت بعدی آن، در مقاله های جداگاه دیگری ارائه خواهد شد. امید است کمکی باشد به روشن تر شدن برخی مفاهیم بنیادین قرآنی که کژفهمی آن ها موجب تعدی و ظلم در پوشش قانون به شهروندان ایرانی شده است. - نافرمانی مدنی
بحث کانونی این نوشتار این است که «جرم» و «مجازات» با «اثم» (گناه) تعریف و تعیین نمی شود؛ همانطور که حکومت برای «ثواب» شهروندان به آن ها پاداش نمی دهد. جرم و مجازات، با عمل «سیئات» که متضاد عمل «صالحات» است تعریف می شود. آن چه بد یا خوب در پندار و گفتار و کردار هر فرد در رابطه با معیارهای شرعی می گذرد، اگر چه برای فرد مومن در حسابِ گناه و ثواب او نوشته می شود و در دنیای دیگر جزای بد و خوب می گیرد؛ اما معیار تشخیص ارتکاب «جرم» توسط شهروندان نیست. جرم، آن «عمل سئیه» ای می باشد که با آن به دیگری یا دیگران «تعدی» می شود. در بخش سه این نوشتار درباره اصلِ سقف مجازات برابر جرم و قاعده «تابوا و اصلحوا» در مجازات کیفری بحث می شود. این گونه آیات کیفری قرآن اغلب بدون آیه بعد و «الاّ»ی آن خوانده شده است. خواهیم دید، اصل «الا الذين تابوا واصلحوا» در تخفیف یا بخشش جرم های کیفری صادق است. به بیان دیگر در این گونه آیات نخست طبق اصل برابری جرم و جزاء، سقفِ مجازاتِ برابر بیان شده است. سپس در دنباله آیه و یا در آیه بعدی با اصل « تابوا واصلحوا» اجرای مجازات معلق می گردد. مجرم با بازگشت از تبه کاری و اصلاح با انجام عمل صالح از مجازات معاف می گردد. - نافرمانی مدنی
در بخش 4 درباره شرب « خمر» مطالبی ارائه می شود. با هشت دلیل محوری قرآنی واکاوی می شود که چرا نوشیدن مشروبات الکلی حرام نیست و در قرآن نیز برای نوشیدن آن مجازاتی نیامده است. موضوع این نوشتار درباره حرام بودن یا حلال بودن مشروبات الکی نیست. موضوع این مقاله مجازات در قانون مجازات اسلامی می باشد. جایی که طبق قانون مجازات اسلامی شهروندان را به جرم نوشیدن مشروبات الکی شلاق می زنند. نمی توان خودسرانه شلاق دست گرفت و در قرن بیست و یکم شهروندان را به سبک حاکمان قریش برای حرامی که حتی در قرآن نیامده است تازیانه زد. مگر به ضرب شلاق و تحقیر کردن شهروندان می توان کسی را به کسب ثواب واداشت و به بهشت برد؟ نظر به اهمیت بحث زنا و مجازات ظالمانه فقهی قتل با سنگسار، در بخش 5 نگاهی خواهیم داشت به زنا و مفهوم «محصن» در قرآن. شوربختانه با تعریف نادرست مفهوم «محصن»، آیات روشن و بدون هر گونه ابهام قرآن درباره مجازات زانی و زانیه تحریف و به جای آن به خدا افترای قتل و سنگسار زده می شود. - نافرمانی مدنی
در پایان نگاهی خواهیم داشت به آیاتی از قرآن درباره اختیار انسان در «هدایت» و «گمراهی». در استدلال این مقاله وجه حقوقی اختیار پذیرفتن یا نپذیرفتن «هدایت» پیامبران توسط فرد به حساب آورده نمی شود. اما اگر از نگاه کلان آموزه های قرآن به موضوع وارد شویم، حقیقت بس عریان تر خود را می نمایاند. در قرآن بارها به پیامبر و مخاطبین پیامبر یادآوری و تاکید شده است که هدایت شدن و یا گمراهی هر کس به خود او مربوط می شود. پیامبر وکیل و حفیظ مردم نیست و بر آن ها سلطه ندارد. حتی اگر کسی از پیامبر رویگردان شود و از او اعراض کند وظیفه پیامبر ابلاغ پیام می باشد. در مقاله بعد بحث خواهد شد که الحاد، کفر، تکذیب، جحد (انکار)، و استهزای خدا و پیامبر و آیات خدا، بر خلاف آن چه در قانون مجازات اسلامی آمده است، هیچ مجازاتی در این دنیا ندارد. - نافرمانی مدنی
چرا فقها با تعزیرات حکومتی برای خود جایگاه حسابرسی به «گناه» و تنبیه شهروندان را قائل شده اند؛ در حالی که برای «ثواب» شهروندان پشیزی هم به آن ها پاداش نمی دهند! مگر انجام عمل سیئه و یا ارتکاب گناه توسط شهروندان به حساب فقها نوشته می شود؟ مگر خدا نگفته است هر کس مرتکب گناهی شود به حساب خودش نوشته می شود: - نافرمانی مدنی