گفت:پیلی را آوردند بر سر چشمه ای که آب خورد،خود را در آب می دید و می رمید.او می پنداشت که از دیگری می رمد،نمی دانست که از خود می رمد
....رونوشت به خودم این دم اخری فرفر - عِمرانــ