232 - اسیدپاشی ها و رابطه علت و معلولی با هیجان زدگی ملت ما! - http://reihan-7.blogsky.com/1393...
به نظرم درباره این اسید پاشی ها و اینکه سر ماجرا به کجا میرسه ی مقدار داریم قضاوت زده می شیم! اینکه اصل مطلب چیه من نه میدونم و نه مطمئنم! سر همین در این باره نظری ندارم اما ی موضوع جالبی هست این وسط که یک جورائی میشه به عنوان یک کیس مطالعاتی دربارش بحث کرد. عادت داریم درباره اوضوع و احوال مملکت خودمان داد سخن از منظر منفی بافی سر بدهیم، خیلی زود درباره همه چیز جبهه گیری می کنیم. یک جائی در مستند انقلاب 57 که از شبکه من و تو پخش شد بختیار میگفت : مردم نمیخوان بپذیرن. یعنی اگر اتفاقی مثل حادثه سینما رکس هم رخ بده و عوامل اون اتفاق هم اصلن ربطی به حکومت نداشته باشن باز مردم نمی پذیرن که دست حکومت تو کار نباشه! یعنی مردم فرسنگها تو قضاوت کردن و نتیجه گرفتن جلو رفتن ... وقتی من حق دارم از هر حادثه ای قضاوت مختص خودم رو داشته باشم باید به طرف مقابل ماجرا هم حق بدم درباره من قضاوت خودش رو داشته باشه! دست خودمون نیست! یک جامعه عصبی و بیمار، عمده دلیلش هم شاید رفتار حکومت بوده باشه ولی همش این نیست، خودمون هم نسبت به همدیگه همینطوریم! اصلن داستان اسید پاشی رو بذاریم کنار، تو اتفاقات روزمره... - طـیــّب
گول مهسا ادیب رو نخورین، هرچند دختره و می خواد پولتون رو پس بده - http://jadi.net/2014...
چرا ممکنه گول بخوریم: اسمش دختر است می خود پولتون رو بده از سامسونگش ایمیل زده چرا می فهمیم اسپمه: ایمیلش هست ukcrms فیلان ات یاهو بهمان که شبیه اسم اکثر آدم های گوشتی نیست ما که از کسی پولی طلبکار نبودیم که حالا بخواد پس بده برای پس دادن پول، شماره تلفن رو می خواد چیکار خب (: بریزه به حساب دیگه (: «سلام مجدد» ؟! داره اصرار می کنه که آشنا است در حالی که من که اصلا اسمش رو هم نشنیدم و نکته طلایی چیه؟ اگر دنبال ارتباط با یک دختر هستیم باید به دنیای واقعی پا بذاریم. دنیای واقعی چیزی است بر خلاف دنیای تخیلی! دنیای مجازی هم می تونه واقعی باشه ولی دنیایی که توش یک دختری می یاد بگه تلفنت رو بده پولت رو بده، دنیای تخیلی است (: - طـیــّب
های ملت "پارسی را پاس بداریم" .. من داشتم یک متنی ترجمه می کردم در مورد جنگ های این آخریها ... تویش بود پارکینگ ... نوشتم پارکینگ ... بعد فکر کردم: "پارکینگ به پارسی چی می شه؟" ماشین-کده ... ماشین-خونه؟ نه نه ... ایستگاه ماشین .. شاید بهتره! هی صب کنین ببینم .. ماشین چی می شه؟ وسیله ی نقلیه ... اینم که عربیه .. من اصلا می نویسم: parking دیدم ...... - https://www.facebook.com/8444652...
های ملت "پارسی را پاس بداریم" .. من داشتم یک متنی ترجمه می کردم در مورد جنگ های این آخریها ... تویش بود پارکینگ ... نوشتم پارکینگ ... بعد فکر کردم: "پارکینگ به پارسی چی می شه؟" ماشین-کده ... ماشین-خونه؟ نه نه ... ایستگاه ماشین .. شاید بهتره! هی صب کنین ببینم .. ماشین چی می شه؟ وسیله ی نقلیه ... اینم که عربیه .. من اصلا می نویسم: parking دیدم ... غلط دیکته ای زیاد دارم ... اندیشه کردم "تایپ کردنمون هم به فاک رفته!" مادیگه فکر نمی کنیم .. می اندیشیم. اینه! ببخشین ... ببخشین .. فاک فرنگیه .. به گ و الف رفته .. اره به گا رفته .. گ داره .. مال خاک پاک آریاست... گا با آی کشیده! مهمه خیلی! غلط اریایی چی میشود؟ اهان اهان اشتباه؟ ای بابا مشتبه و اشتباه .. اینم که خاک بر سر فکر کنم عربیه! اِ اِ تایپ به پارسی دری چی می شه؟ کلید زنی؟ رایانه نویسی؟ وطن به گا رفت که ... وتن؟ وطن؟ اهان میهن! "میهن به گا رفت." زبانم داره بهتر می شه گمونم. باید برم پیش "پزشک" ... نسخه بنویسه واسه اعصابم قبل از نوشتن. نسخه عربی نیست؟ منسوخ ... سنخ ... اعصاب که اصلن معلومه از جد و اباد عرب بوده کثافت! قبل هم که از مقبول... - طـیــّب
770 - تولدنوشت - http://sormehr.blogspot.com/2014...
مامان در ده سالگی با مفهوم جشن تولد آشنا شده؛ ده ساله بوده که به یک تولد واقعی دعوت شده، با کیک و شمع و شرشره (کاغذ رنگی یا هرچه آن زمان اسمش بوده) و کوهی از کادو. یکی از آن سال‌های نوجوانی که به‌رغم مخالفت من، با جشن و مهمان غافلگیرم کرده بود و من عصبانی شده بودم که چرا، برایم از حس آن روزش گفته بود و تاثیر عمیقی که دیدن آنهمه خوشیِ نداشته روی دخترک ده ساله گذاشته بود. اینکه وقتی من به دنیا آمده‌ام به خودش قول داده همیشه، تا ابد، تحت هر شرایطی برای بچه‌هایش جشن تولد بگیرد. من لابد گفته بودم دست از جستن آرزوهای خودت در بچه‌هایت بردار و او لابد جواب همیشگی‌اش را داده بود که تا وقتی زیر سقف مایی ماجرا همین است. همان اول‌های آشنایی‌مان، در آن بحبوحه‌ی تولدهای سورپرایزی، برای "ت" خط و نشان کشیدم که من از غافلگیر شدن لذت نمی‌برم. روز تولدم ترجیح می‌دهم تنها باشم یا یک ماجرای دونفره‌ی ساده داشته باشم. یک دسته گل یا یک نوشته‌ی ازدل‌برآمده. دوست ندارم یک ماه قبل از تولدم بیفتی به تشویش که حالا چه؟ حالا کدام؟ دوست دارم تولدم همانقدر که برای من یک روز دوست داشتنی آرام است برای تو هم باشد. این... - طـیــّب
همین‌جوری - http://www.natoor.com/2014...
تو دوست داشتن را بلدی ولی حوصله‌ی تعددش را نداری. به خاطر همین تعداد آدم‌هایی که دوست داری خیلی کم است. و تعداد آن‌هایی که بهشان ابراز علاقه می‌کنی به مراتب کم‌تر... «گفت‌و‌گوی حامد بهداد و حمید نعمت‌الله- شماره 56 ماهنامه‌ی 24» - طـیــّب
Photo - راستش جنگیدن را از پدرم یاد گرفتم. دهه شصت پدرم چند ماه بخاطر اتفاقی -که بابت آن ستایشش می‌کنم- حقوقش قطع شد. چه کار کرد؟ شروع کرد به اسباب‌بازی ساختن و فروختن. اسباب‌بازی‌های ساده. مثل دارت یا مجسمه پلاستیکی پسر شجاع. آشپزخانه ما شده بود کارگاه اسباب‌بازی سازی. کاری که گوینده صدا و سیما نه سابقه‌ای ازش داشت نه اولش بلد بود. من سال اول دوم... - https://www.facebook.com/photo...
زمانی که چادرم را برای همیشه برداشتم، این دو سه سالی جلوتر از آن بود که به کل دین داشتن را کنار بگذارم، مهم‌ترین دلیلم توقف قضاوت شدن بود. دلم نمی‌خواست پوششم باعث قضاوت دیگران درباره اعتقاداتم بشود، به‌خصوص قضاوت به یک سری کلیشه. دلم می‌خواست اگر چیزی را هم قبول دارم شخصی باشد و غیرقابل حدس زدن. ترجیح می‌دادم به نداشتن دین قضاوت بشوم تا داشتنش. وقتی به داشتن چیزی، به‌خصوص همراه با این‌قدر کلیشه، قضاوت می‌شوی، آن‌وقت ناخودآگاه می‌افتی گوشه رینگ که خودت را توضیح بدهی. که من این را قبول دارم و این را ندارم. که من ای‌جا شبیه کلیشه‌ها هستم و اینجا نیستم. سال‌ها گذشت تا در یک شب خنک تابستانی، در صحبت‌هایمان با فرزانه، در کنار رودخانه‌ای چند کیلومتری یروان، به تناقض درونم پی بردم. به نظر می‌آمد در سوم دبیرستان، من با برداشتن چادر، از قضاوت شدن فرار کرده‌ام، اما بعد از آن هم که مدام قضاوت شده‌ام. مثل همین امروز که به جای این‌که به تخصص و سوادم کار داشته باشند، من را با اندازه و رنگ مانتویم قضاوت کردند. و کم نیست از این قضاوت شدن‌ها. هر روز در هر میدان اصلی با گشت ارشاد، با ورود به هر مدرسه ،... - طـیــّب
گشت جندالله - http://dahe60a.blogfa.com/post-11...
در دهه شصت يكی از مشاهدات هر روزه خيابانها پديده‌ای به نام گشت بود. پس از انقلاب و بنا بر شرايط اوضاع و احوال روزگار گشتهای متعددی توسط نهادها و ارگانها جهت كنترل مردم روانه خيابانها شد. گشت ثارالله(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) جهت مقابله با تهديد انقلاب اسلامی، گشت كميته انقلاب اسلامی جهت مقابله با بد حجابی و مواد مخدر وجرايم خيابانی، گشت جندالله جهت مقابله با سربازان فراری، گشت كلانتری، گشت مخفی وزارت اطلاعات، گشت انصارالله(دادستانی انقلاب) جهت مقابله با احتكار و گرانفروشی، گشت رعد (كميته انقلاب اسلامی) جهت مقابله با منافقين، از جمله اين گشتها بودند. ماشين اين گشتها اغلب نيسان پاترول و يا بنزهای مصادره‌ای بود. هرچند كه هر گشت وظيفه مخصوص خود را داشت ولی در عمل همه گشتها به همه امور دخالت می‌كردنند و عجيب نبود كه مثلا گشت جندالله تذكر حجاب هم بدهد. از هركدام از اين گشتها تا بخواهيد خاطره دارم ولی بگذاريد خاطره جالبی از گشت جندالله برايتان بگويم. شبی در زمستان شصت و چهار در ميدان تجريش گرفتار گشت جندالله شدم من و سه نفر ديگر را بدون پرس وجو گرفتند انداختند داخل پاترول وبه سمت مقر حركت... - طـیــّب
تمام دخترانِ سرزمینِ من... - http://nafassgir.blogspot.com/2014...
ده سال پیش، هم‌چین شبی، من مضطرب بودم اما ذوق و خوشی‌ام به این اضطراب می‌چربید. قرار بود صبح روز بعد تو به دنیا بیایی. ده سال گذشته است. امشب تو روی کاناپه‌ای در نزدیکی من نشسته‌ای. دوست نداری مشق بنویسی و بهانه می‌آوری که سرت درد می‌کند. زیر بار نمی‌روم. غر می‌زنی. نق‌نق می‌کنی. اما دست آخر با اکراه مشغول مشق نوشتن می‌شوی. من خبرها را می‌خوانم، شش هفت دختر جوان بوده‌اند. لابد زیبا هم بوده‌اند. مردانی موتور سوار روی صورتشان اسید پاشیده‌اند. به جرم بدحجابی... من خبرها را می‌خوانم، آخوندی توی تلوزیون گفته‌ است که زنان نباید استقلال اقتصادی داشته باشند. اگر سرکار رفتند باید درآمدشان را به طور کامل تقدیم همسرشان کنند و بعد بگویند آقا می‌شود لطف کنید و به من پول بدهید؟... من خبرها را می‌خوانم، زنی که روبنده‌ای سیاه دارد و حتی چشمانش هم پیدا نیست می‌گوید نگاه مرد به زن اشعه‌ای دارد که خطرناک است برای سلامتی، که دخترش را در دوازده سالگی شوهر داده... من خبرها را می‌خوانم و مضطربم. دوست داشتنِ تو نگران‌ترم می‌کند. من باید تو را از این جهنم نجات بدهم و نمی‌دانم چطور... چند ماه پیش، صحبت از... - طـیــّب
دوندرا سینگ که روانشناس تکاملی شناخته شده‌ای‌ست و البته چهار سال پیش عمرش را داد به شما در مقاله‌ای نشان داده بود که نسبت ۷ به ۱۰ (یعنی ۷۰ سانتیمتر به ۱۰۰ سانتیمتر) برای کمر و باسن زنان و ۹ به ۱۰ برای مردان فقط موضوع جذابیت جنسی نیست بلکه نشانه سالم بودن و کلید بقای گونه‌ای‌ست. امسال فرید پژوهی، محقق ایرانی، و جیمز لیدل، محقق امریکایی، در یک مقاله... - https://www.facebook.com/5218609...
دوندرا سینگ که روانشناس تکاملی شناخته شده‌ای‌ست و البته چهار سال پیش عمرش را داد به شما در مقاله‌ای نشان داده بود که نسبت ۷ به ۱۰ (یعنی ۷۰ سانتیمتر به ۱۰۰ سانتیمتر) برای کمر و باسن زنان و ۹ به ۱۰ برای مردان فقط موضوع جذابیت جنسی نیست بلکه نشانه سالم بودن و کلید بقای گونه‌ای‌ست. امسال فرید پژوهی، محقق ایرانی، و جیمز لیدل، محقق امریکایی، در یک مقاله مشترک نشان داده‌اند که نه تنها نسبت کمر به باسن درست است بلکه افزایش یا کاهش نسبت‌ها در انسان منجر به ظهور خلقیات مردانه یا زنانه در جنس‌های مخالف می‌شود. - طـیــّب
کسانی از عشق دم می‌زنند چرا حال ما را به هم می‌زنند؟! . - https://www.facebook.com/1254188...
کسانی از عشق دم می‌زنند چرا حال ما را به هم می‌زنند؟! . - طـیــّب
نشست و برنخاست - http://soospansible.blogspot.com/2014...
با بعضی‌ها بايد نشست و برخاست کرد، با بعضی‌ها هم فقط بايد نشست، دلت نمی‌آيد برخيزی از کنارشان. يکجور نشست و برنخاست مثلا. - طـیــّب
Dokhtarhaji: آقاجان اصن ماهيت ماشين گرون خريدن پز دادنه ... اونوقت مشكلتون با اينكه يارو با مازراتيش عكس بذاره تو پيج بچه پولدارهاي تهران چيه؟ - http://twitter.com/Dokhtar...
آقاجان اصن ماهيت ماشين گرون خريدن پز دادنه ... اونوقت مشكلتون با اينكه يارو با مازراتيش عكس بذاره تو پيج بچه پولدارهاي تهران چيه؟ - طـیــّب
بعضی‌ها می‌گویند تنها هستند و بعضی‌ها واقعن تنها هستند - http://www.gerdbad.com/post-13...
من کسی هستم که جان کسی برایم در نمی‌رود، نبودنم بقیه را دلتنگ نمی‌کند، دیده نمی‌شوم، نظرم اهمیتی ندارد و همیشه خودم بوده‌ام و خودم. از نظر من علت مرگ همه‌ی آدم‌های مثل من در هر سنی که باشند: بی‌بغلی، کمبود حرف‌های قشنگ، وجود یک چاه ویل در حوالی قلبشان و خفگی در اثر حرف‌های تلنبار شده‌ای که تا بیخ گلویشان بالا آمده است. این آدم‌ها به عشق، عشق می‌ورزند و بیشتر از هرچیز دیگر انتظار آن را می‌کشند. شاید در ظاهر همه‌ی آن‌ها به دنبال یک منبع بی‌انتها باشند ولی حقیقت این است که از عشق انرژی می‌گیرند، مثل زمین خشکی که عطش دارد و فرقی نمی‌کند که با باران سیراب شود یا سیلاب و یا آب باریکه‌ای که در کسری از ثانیه تبخیر می‌شود. همه‌ی حرف من این است، اگر روزی احساس کردی که جز این آدم‌ها دسته بندی می‌شوی، بترس. بترس نه به خاطر احساس تنهایی‌ای که هر لحظه گریبانگیرت است، به خاطر عاطفه و احساساتت که خیلی زود قرار است از بین برود. احساس، بر عکس خیلی چیزهای دیگر، وقتی زیاد می‌شود که آن را خرج کنی. وقتی خرج نشود کم و کمتر می‌شود و یک روز می‌بینی که هیچ احساسی نداری و بدون احساس بودن خطرناک است. بترس چون... - طـیــّب
تفصیلی در باب دستاورد - http://daaneshmand.wordpress.com/2014...
خیلی به این فکر میکنم که اگر تحت جو از ایران نرفته بودم و در آن شرکت سر تخت طاووس به آن کار حمالی با ساعتی سه و پانصد ادامه میدادم و از دانشگاه تهران انصراف نمیدادم و میماندم تا مدرکش را بگیرم چه میشد؟ الان کجا نشسته بودم اگر پذیرش برایم نمیامد یا اصلا خودم مدرک و دفتر دستک نمیفرستادم این کشور آن کشور که بروم؟ خیلی فکر میکنم که کجا بودم. شاید مادر دو تا بچه بودم؟ شاید ازدواج کرده بودم و طلاق گرفته بودم و دو بار زندگی عوض کرده بودم. شاید مشغول دلالی بودم؟ لابد هیچ وقت هم به آن هم کلاسی بسیار زیبایم چیزی نمیگفتم. نه سال پیش، وقتی فهمیدم شیش ماه دیگر میروم و از آن زندگی کنده میشوم و آن همکلاسی را ممکن است دیگرنبینم، دیدم چیزی برای از دست دادن یا خجالتی برای کشیدن ندارم. به امیر گفتم از تو خوشم میاید. این عین جملاتی بود که گفتم. دقیقا یادم است اینها را در پیتزا پنتری میدان شعاع گفتم. گفتم آیا مجردی؟ و وقتی گفت فعلا بله، گفتم بلی یا خیر، من از تو خوشم میاید. مابین حرفها گفتم این پنج شنبه جمعه با برادرم و دوست دخترش و یک سری دوستهایشان میرویم شمال، میرویم نمارستاق کوهنوری و چادر میزنیم.... - طـیــّب
بله یعنی بله! حاشیه‌ای بر قانون جدید رابطه جنسی در دانشگاه‌های کالیفرنیا - http://iranwire.com/feature...
1 ساعت،27 دقیقه «چارۀ امریکایی برای تسکین نیاز جنسی دانشجویان»، «قانون آزادی روابط جنسی در دانشگاه‌های کالیفرنیا»، «سيطره فساد بر دانشگاه هاي آمريکا» و … این‌ها تیترهای اخبار‌ی‌ست که برخی خبرگزاری‌های داخلی و خیل پرشماری از وبسایت‌های زنجیره‌ای در این چند روز منتشر کرده‌اند.* رویه‌ای که البته جدید نیست و آشکارا با هدف ارائه تصویر جامعه‌ای پلید از کشور آمریکا صورت می‌گیرد که سراسر در فساد و تباهی غوطه‌ور شده است. در متن این اخبار به کنایه، هدف اصلی این قانون که «حمایت از قربانی در برابر تجاوز» باشد را زیر سوال برده، تیتر و محتوا را طوری تنظیم کرده‌اند که گویی دانش‌جویان آمریکایی اجازه یافته‌اند وسط دانشگاه و در روز روشن اعمال جنسی انجام دهند. اصل ماجرا چیست؟ در روز یکشنبه ششم مهرماه ۱۳۹۳، جری براون، فرماندار کالیفرنیا، اعلام کرد قانونی را امضا کرده که به موجب آن هرگونه رابطه جنسی باید با رضایت آگاهانه، صریح، و بدون اعمال زور طرفین انجام بگیرد، در غیر این‌ صورت مصداق تجاوز جنسی و جرم است، و با مرتکب آن باید به مثابه یک متجاوز برخورد شود. این قانون در راستای برنامه ویژه باراک اوباما،... - طـیــّب
گرما فقط گرما نیست: شش گفتار درباره تغییرات اقلیمی (4) - http://amirkaf.wordpress.com/2014...
سالهاست ارگانهای ملی و بین‌المللی زیادی در قالب سازمانهای حمایت از محیط‌زیست در دنیا بنا شده‌اند که گاه کارشان را در موضع محلی و به یک قصد خاص (مثلاً حمایت از فیلهای در حال انقراض در کنگو) انجام می‌دهند و گاه در ابعاد بزرگ و برای مقاصد مختلف همزمان. برای اکثر شهروندان دنیا که خود را تا حدی مقید به محیط اطرافشان می‌دانند این گروه‌ها مایه‌ی امید نجات سیاره محسوب می‌شوند. اما واقعیت این است که به دو دلیل عمده که ذکر خواهم کرد غالب گروه‌های زیست‌محیطی (و البته نه تمامشان) کاری برای مشکل تغییرات اقلیمی نخواهند کرد. دلیل اول بی‌برنامگی و اولویت نداشتن است. تصویری که از اکثر طرفداران محیط‌زیست در ذهن بسیاری از مردم وجود دارد مخلوطیست از آدمهای خوب و ناز که توصیه به آشغال نریختن در کوه و دشت می‌کنند تا افرادی که شبانه به آزمایشگاه‌های جانورشناسی حمله می‌کنند و موش و خرگوش و میمون را می‌دزدند تا مثلاً از چنگال چهار زیست‌شناس نجاتشان بدهند. بی‌انصافی‌ست اگر بگوییم تمام طرفداران محیط زیست از این قسم انسانها هستند ولی مشکل در این است که اکثر این افراد تلاشی برای عوض کردن بنیادی تصویر خودشان در... - طـیــّب
گرما فقط گرما نیست: شش گفتار درباره تغییرات اقلیمی (2) - http://amirkaf.wordpress.com/2014...
این‌جا با چند مثال می‌خواهم نشان بدهم ماجرای گرمایش زمین تا چه حد از آنچه فکر می‌کنیم به ما نزدیک‌تر است. تگزاس، آریزونا و کالیفرنیا، سه ایالت بزرگ آمریکا که در مجموع بیشترین سهم را در کشاورزی و دامداری کل کشورشان دارند چهار سال است با مشکل خشکسالی شدید روبه رو هستند. میزان ضرر کشاورزان تگزاسی فقط در سال 2011 از خشکسالی حدود 7.6 میلیارد دلار بوده و ضرر کالیفرنیا کمی هم بیشتر. قضیه آنقدر جدیست که احتمال بحران گوشت، شیر و غلات در آمریکا طی دهه‌ی آتی جدی است. خاطرمان باشد این آمریکاست که یک ضربه به بازار گوشتش می‌توانند در کل دنیا پس‌لرزه داشته باشد. سیاست‌هایی مثل نظارت دقیق بر مصرف آب یا مالیات هوشمند آب صرفاً می‌توانند بخشی از مشکل را حل کنند، آن هم فقط برای یک بازه کوتاه. اشکال این سیاست‌ها در این است که فرض را بر درست شدن آرام شرایط گرفته‌اند، یعنی بعد از چند سال خشکی و بی‌بارانی بالاخره همه چیز بهتر می‌شود و صرفاً باید این بازه‌ی بحران را مدیریت کرد. این حرف را سال 2010 که خشکسالی داشت جدی می‌شد زدند. چهار سال از آن زمان گذشته و نه تنها همه چیز بدتر شده که هیچ پیش‌بینی معتبری برای... - طـیــّب
تهران شهر کودکی تا امروز من .همین شهر سیمانی که از دور خاکستری یک دست است و در جای جایش سیخ هایی زشت رو به بالا رفته اند . احاطه شده در دود و کوه هایی که دیگر به زور دیده می شوند . شهر خیابان های شلوغ و ترافیک و بوغ و نگاه ممتد مردمش از پشت شیشه های تاکسی که لبخند را فراموش کرده اند . اما می توان نزدیک تر رفت . داخل خیابان ها شد و رفت در کوچه هایی... - https://www.facebook.com/5583595...
تهران شهر کودکی تا امروز من .همین شهر سیمانی که از دور خاکستری یک دست است و در جای جایش سیخ هایی زشت رو به بالا رفته اند . احاطه شده در دود و کوه هایی که دیگر به زور دیده می شوند . شهر خیابان های شلوغ و ترافیک و بوغ و نگاه ممتد مردمش از پشت شیشه های تاکسی که لبخند را فراموش کرده اند . اما می توان نزدیک تر رفت . داخل خیابان ها شد و رفت در کوچه هایی که هنوز درخت دارند . خانه ها هنوز مامن است . خانه ها هنوز شاهد عشق بازی و کشف هستند .هنوز می شود از کوچه ای گذشت و از صدای شادی و پایکوبی مردمی شاد شد . هنوز زیر سقف ها مردمانی دور هم جمع می شوند و مست می کنند و هماواز می شوند و زنده بودن را جشن می گیرند . تهران سیمان و خیابان و راه بندان نیست . تهران شهر مردمی است که هنوز به زندگی امید دارند . اینجا زندگی زیر سقف ها نفس می کشد . - طـیــّب
وقتى داريد در «همان جاده» مى‌رانيد و «همان آهنگ» را با ديگرى گوش مى‌دهيد، «همان غذا» را در «همان رستوران» با ديگرى مى‌خوريد، «همان حرف» را با «همان لحن» در گوش ديگرى زمزمه مى‌كنيد - عزيزانِ من - داريد به جنگ طبيعت مى‌رويد. داريد اكوسيستم عشق را برهم‌مى‌زنيد. داريد چوب لاى چرخ جهان مى‌گذاريد. نگذاريد. اين همه دست برديم در طبيعت، خاطر خاك و باد و... - https://www.facebook.com/1254188...
وقتى داريد در «همان جاده» مى‌رانيد و «همان آهنگ» را با ديگرى گوش مى‌دهيد، «همان غذا» را در «همان رستوران» با ديگرى مى‌خوريد، «همان حرف» را با «همان لحن» در گوش ديگرى زمزمه مى‌كنيد - عزيزانِ من - داريد به جنگ طبيعت مى‌رويد. داريد اكوسيستم عشق را برهم‌مى‌زنيد. داريد چوب لاى چرخ جهان مى‌گذاريد. نگذاريد. اين همه دست برديم در طبيعت، خاطر خاك و باد و ابر و باران را آشفتيم، بس است. خاطرِ خاطرخواهانِ جهان را مشوش نكنيم. راه‌ها و موسيقى‌ها و صداها و طعم‌ها و زمزمه‌ها را بگذاريم با يار رفته برود. براى خاطر يارها. براى خاطر يادها. . - طـیــّب
سوالاتی در باب زبان: یک سوال از ادمهایی که مثل من به فحاشی علاقه دارند ... اما کیفیت فحش برایشان مهم است یکی از فحشهای معمول به زنان در غرب هست: Bitch ... معنای لغوی اش هست "سگ ماده" که اساسا و اصولن -لااقل در امریکای شمالی - برای ان به کار نمی رود ... سگ ماده طفلک هیچ ایرادی هم ندارد. "بیچ" قرار است برای زنی به کار برود که "خلاف"کار است ... یعنی... - https://www.facebook.com/8444652...
سوالاتی در باب زبان: یک سوال از ادمهایی که مثل من به فحاشی علاقه دارند ... اما کیفیت فحش برایشان مهم است یکی از فحشهای معمول به زنان در غرب هست: Bitch ... معنای لغوی اش هست "سگ ماده" که اساسا و اصولن -لااقل در امریکای شمالی - برای ان به کار نمی رود ... سگ ماده طفلک هیچ ایرادی هم ندارد. "بیچ" قرار است برای زنی به کار برود که "خلاف"کار است ... یعنی تقریبا معادل "هرزه" ولی کاربرد معمولش باز حتی در هرزگی زن نیست ... باز در نشان دادن "بدجنسی " یا "تندی" زن است مثلا اگر تو همکار یا رئیس زنی داری که اذیتت میکند به دوستت می گویی: she is such a bitch در عین حال اگر یک زنی بد اخلاقی کند .. تند دهانی کند ... رفتاز تند زننده ای داشته باشد مردها می گویند: ... stop bitching! ... or She was bitching when I left! "بیچ" برای مردها وقتی به شدت تحقیر کننده و جنسی است ... یعنی مثلا به ادم ضعیفی که چاکری قلدرها را می کند می گویند بیچ .. باز در مفهوم جنسی اش و حتی وقتی در زندان یک دسته گانگستر پسر جوانی را دائم و گروهی مورد سو استفاده ی جنسی قرار می دهند - لازم می دانم همه راجع به مخیط زندانهای امریکا... - طـیــّب
گرما فقط گرما نیست: شش گفتار درباره تغییرات اقلیمی (2) - https://plus.google.com/1057576...
قسمت اول را در صفحه خودشان بخوانید Amir K originally shared: گرما فقط گرما نیست: شش گفتار درباره تغییرات اقلیمی (2) این‌جا با چند مثال می‌خواهم نشان بدهم ماجرای گرمایش زمین تا چه حد از آنچه فکر می‌کنیم به ما نزدیک‌تر است. تگزاس، آریزونا و کالیفرنیا، سه ایالت بزرگ آمریکا که در مجموع بیشترین سهم را در کشاورزی و دامداری کل کشورشان دارند چهار سال است با مشکل خشکسالی شدید روبه رو هستند. میزان ضرر کشاورزان تگزاسی فقط در سال 2011 از خشکسالی حدود 7.6 میلیارد دلار بوده و ضرر کالیفرنیا کمی هم بیشتر. قضیه آنقدر جدیست که احتمال بحران گوشت، شیر و غلات در آمریکا طی دهه‌ی آتی جدی است. خاطرمان باشد این آمریکاست که یک ضربه به بازار گوشتش می‌توانند در کل دنیا پس‌لرزه داشته باشد. سیاست‌هایی مثل نظارت دقیق بر مصرف آب یا مالیات هوشمند آب صرفاً می‌توانند بخشی از مشکل را حل کنند، آن هم فقط برای یک بازه کوتاه. اشکال این سیاست‌ها در این است که فرض را بر درست شدن آرام شرایط گذاشته‌اند، یعنی بعد از چند سال خشکی و بی‌بارانی بالاخره همه چیز بهتر می‌شود و صرفاً باید این بازه‌ی بحران را مدیریت کرد. این حرف را سال... - طـیــّب
میان پریودِ من تا ماه گردون! - http://www.khabgard.com/...
بامزه است: واژه‌ی پریود را ما فارسی‌زبان‌ها در دوره‌ی معاصر از زبان انگلیسی وام گرفته‌ایم و نشانده‌ایم در کنار واژه‌های دیگری که در گذشته برای خون‌ریزی ماهانه‌ی زنان به کار می‌برده‌ایم؛ مثل بی‌نمازی، حیض، حائض، عادت، قاعدگی یا حتا «رگل» که خیلی پیشتر از پریود انگلیسی، از زبان فرانسه گرفته‌ بودیم. پریود را در زبان شرم‌زده‌ و مأخوذ به حیای فارسی رواج دادیم تا بتوانیم از زشتی و رکاکت موهومِ دیگر واژه‌ها که از درگوشی‌های مادران‌مان لب‌خوانی می‌کردیم، فرار کنیم و آن را به عرصه‌ی زبان عمومی بکشانیم. واژه‌هایی که خود در استعانت از زبان‌های فقهی، مذهبی و فرانسوی قرار بود خودشان فرارگاه مادران و زنان ما از زشتی موهوم اصل ماجرا باشند. پریود به معنای دقیق «مدت زمان یک نوسان یا چرخه‌ی کامل» و به معنای عام «دوره» هنوز هم در بسیاری از علوم، حتا علوم انسانی و نیز در گفتار روزمره‌ی طبقه‌ی متوسط بسیار کاربرد دارد. هنوز راه دور و درازی هم در پیش دارد تا مختصِ خون‌ریزی ماهانه‌ی زنان شود. حالا این که این واژه نزد برخی از ما تا این حد از معنای اصلی و عام آن خالی ست که ما را مستقیماً به اندرونی پنهانِ زنان... - طـیــّب
ارتباط بین اورست و مهدکودک! - http://mountainflowers.blogfa.com/post...
مصاحبه با رینهولد مسنر اسطوره کوه نوردی ، رینهولد مسنر می گوید: " این روزها رفتن به اورست مثل رفتن به مهد کودک است" رینهولد مسنر در این هفته وارد هفتاد سالگی شد. به همین مناسبت مصاحبه ای با او در یکی از موزه های کوهستانی وی در بولزانو ایتالیا انجام گرفت. کاخ یا موزه ای که مصاحبه در آن صورت پذیرفته یکی از شش مجموعه موزه های اوست که برای پیوند بین انسان با طبیعت ایجاد شده ، بخصوص کوهستان. مسنر اولین کسی است که اورست را در سال 1978 بدون اکسیژن مکمل صعود کرد ، سپس این شیوه را در مابقی قله های بالای هشت هزارمتری پیاده کرد. درست است که چندین انگشت پای خود را از دست داده اما هیچگاه تیزهوشی خود را از دست نداده ، سریع است و تند خو اما به طرز شگفت آوری به همین میزان ملاطفت دارد. در ادامه گزیده ای از یک گفتگوی طولانی که قسمت به قسمت در فوربز و سایر منابع منتشر خواهد شد، آورده شده . جیم کلش : ترس برای شما چه مفهومی دارد؟ رینولد مسنر: بخشی از زندگی است ، هریک از ما از انجام کاری دشوار هراس داریم ، چیزی که خطرناک است . من تنها نیاز به شجاعت دارم زیرا به میزان زیادی ترس در وجود من است ، بویژه از قبل... - طـیــّب
سایکوبلاک، ورزشی دیوانه وار و پرهیجان - http://tclcl.ir/?p=3905
سایکو بلاک Psicobloc  یا "دیپ واتر سولوئینگ" Deep Water Soloing بدون شک منحصربفردترین و خالص ترین نوع صعودهای ورزشی است . ترکیبی از "بولدر" و "لید" و "سرعت" بر روی دیواره ای حداقل ۱۵ متری، آنهم صعودی سولو و بدون حمایت!! اما خیلی نگران آسیب های احتمالی سقوط نباشید . شما روی Pad یا تشک سقوط نمی کنید. سقوط احتمالی شما در آبهای عمیق دریا ، رودخانه یا استخر خواهد بود؛ در هر حال باید در آب فرود بیایید . بنابراین باید نگران مثلا پاره شدن پرده گوش باشید . در هر حال سایکوبلاک انصافا ورزشی پر هیجان و دیوانه وار است. سایکوبلاک سالها پیش ، با صعود از سنگ های ساحلی شروع شد. اما حالا دو سال است که به ابتکار کریس شارما، اسطوره سنگنوردی جهان، دیواره ای در کنار استخر بزرگ "پارک سیتی" در یوتا – امریکا نصب شده و مسابقات "سایکوبلاک مسترز" در آن برگزار می شود . سال گذشته خود شارما برنده این مسابقه شد اما امسال همراه با تراورسی نفر سوم شد. در مسابقات امسال درجه سختی مسیر زنان  5.13a و درجه سختی مسیر مردان 5.13d بوده است. - طـیــّب
چند روز پیش رفته بودم یه دوره آموزشی مدیریت. یکی از شرکت کننده ها یه زن آلمانی بود که به عنوان سرپرستار تو یه کلینیک Breast Augmentation کار می کرد. موقع ناهار کنار هم نشسته بودیم. ازش پرسیدم کار و کاسبی چطوره، اونم گفت خیلی عالی. گفت که بزرگ کردن سینه خیلی طرفدار داره، و برای مثال اکثر مربی های زن در باشگاه های بدنسازی ممه های تقلبی دارن. گفت که اولش با یه کلینیک شروع کردن و الان دو تا دارن، و انقدر متقاضی زیاد شده که دارن دو تا کلینیک دیگه باز می کنن. اگه ازم می پرسید تو کشور شما چطوره بهش می گفتم که مشکل ما ایرانیا معمولا ممه نیست، بلکه دماغه (یا الان شده هر دو؟) بهش گفتم شرکت ما محصولاتش رو با تخفیف بهمون می فروشه، اونم گفت که برای ممه های خودش ده درصد تخفیف میگیره. گفتم فرقش اینه که من میتونم بیشتر از یک بار از شرکتمون خرید کنم، که یه زن استرالیایی که کنارمون نشسته بود و حرفامون رو گوش می داد گفت “اینم میتونه بره هر سال بزرگترشون کنه!!” - طـیــّب
خودم را به یاد می‌آورم که از نردبان کتابخانه بالا رفته بودم و او را به یاد می‌آورم بیدار با لباس کوتاه گلدارش که کتابها را از من می‌گرفت تا نجاتشان دهد. او را می‌دیدم که از یک طرف خانه به طرف دیگر می‌دود و خیس از باران در میان آبهایی که تا قوزک پایش می‌رسید، با طوفان می‌جنگید. یاد دارم که چطور صبح روز بعد صبحانه‌ای درست کرد که هرگز نبود و وقتی من مشغول خشک کردن کف زمین و مرتب کردن خانه بودم میز را چید. هرگز نگاه محزونش را وقتی صبحانه می‌خوردیم فراموش نخواهم کرد: چرا حالا که آن قدر پیری منو شناختی؟ جواب دادم: سن اون چیزی نیست که آدم داره، اونه که آدم حس می‌کنه.   خاطرات روسپیان سودازده من، گابریل گارسیا مارکز، ترجمه امیرحسین فطانت - طـیــّب
هدف زندگی زندگی بی هدف - http://alisekhavati.com/2014...
تنها قسمتهایی از زندگی من باعث پشیمانی و خجالت من می شوند که در آنها یک یا چند هدف را دنبال می کرده ام. البته بدترین این قسمتها هم دورانی بوده است که هدف من “هدفگذاری” بوده است. شما چه هدفی دارید؟ “اومممممم. خوب الان هدف من اینه که برای خودم یه هدفگذاری درست و اصولی انجام بدم.” اوق. هدف هدفگذاری از آن مفاهیمی است که تقریبا همه آنرا یک چیز خوب و لازم و مفید می دانند. هزاران کتاب و مقاله و فیلم و کارگاه و کلاس آموزشی برای هدفگذاری وجود دارد. شما باید یاد بگیرید که چگونه اهداف خوب/درستی برای خودتان تعیین کنید. یاد بگیرید که اهداف خوب را از اهداف بد تمیز بدهید. زندگی آدمهای موفقی را که هدفگذاران خوبی بوده اند مطالعه کنید. اهدافتان را با جزئیات بنویسید. برنامه اجرایی زماندار برای رسیدن به آنها تنظیم کنید. پیشرفت خود را در رسیدن به اهدافتان اندازه بگیرید و مسیر خود را اصلاح کنید. و الخ. حالا من به شما می گویم که همه اینها احمقانه ترین کاری است که با زندگی خودتان می توانید بکنید. نه داشتن هدف خوب است و نه هدفگذاری. شما نیاری به هدف ندارید. چرا؟ چون: - داشتن هدف به این معنی است که تا به آنجا... - طـیــّب
گفتم «می‌‌خوای من‌بعد من یه میس‌کال بندازم براتون فقط، شمام اون سالاد سزار من رو بفرستین؟»‌ خندید و... - http://sirhermes.blogspot.com/2014...
گفتم «می‌‌خوای من‌بعد من یه میس‌کال بندازم براتون فقط، شمام اون سالاد سزار من رو بفرستین؟»‌ خندید و گفت الان براتون می‌فرستم. حکایت لم‌یشکر‌المخلوق و الخ هم که باشه جا داره همین‌جا تشکر کنم از خانم مسوول همبرگر «شیک‌شک» که خیلی زود شماره و صدای آدم رو یادش موند و هربار با نیش باز سفارش گرفت و فرستاد و وفاداری من به سالاد سزار جامع و مانع‌شون رو خرید. داشتم فکر می‌کردم آرامش و امنیتی که «همان‌همیشگی»های زندگی به آدم می‌دهد، از سالاد سزار فلا‌ن‌جا بگیر تا سیگار و آغوش و سریال و خدا و پیغمبر، تا تکرار هر آیین و سنت، نه که همه‌ی ماجرا باشد و جای تجربه‌های تازه را تنگ کرده باشد، اما یک عنصر ضروری‌ست برای بقا. اصل لازم است. این که همیشه پی تجربه‌های بدیع باشی خب جالب است، اما پریشانی هم دارد. غرامت‌ آن لایف‌استایل هیجان‌انگیز همین لحظه‌های پریشانی و دربه‌دری‌ست. نه که بخواهم در این بزنگاه تاریخی به حسن‌آقای روحانی‌مان ارجاع بدهم ها، نه، اما «اعتدال» کلمه‌ی کلیدی خوش‌بختی‌ست برای من. برای منی که رویه‌ام مصرف‌کردن دنیا تا ته آن است حتا. که ورزش‌م سفت و سخت سرجای‌ش باشد و سیگارم و الکل و... - طـیــّب
همه می خواهند بر قله کوه جای بگیرند، اما تمام رشد و خوشبختی هنگامی رخ می دهد که در حال صعود آن هستید. Andy Rooney (Andrew Aitken Rooney) - طـیــّب